حسّم همین بود . . . وگرنه ما که ازین جور چیزا نمیترسیم . . .
من - همون طور که تو آخرین سروده م سرودم - همنشین مرگم . . .
این سروده تو وبلاگم هست و خطاب به امام علیه . . .
باشه بابا . . . قسم خوردن نداره . . . [معمولی]<br/>
سؤال من ربطی به درست ننوشتنتون نداشت . . . از سر کنجکاوی پرسیدم . . . همین . . . [معمولی]<br/>
یه کم بد موقع بود . . . [خنده]<br/>
من یقین دارم اون چیزایی که گاهی اوقات درست نمینویسید از دستتون در میره . . . ناراحت نشید حالا . . . [معمولی]
( این کامنتو میخواستم تو وبلاگ خودمون بذارم . هر کاری کردم ثبت نشد . امیدوارم ناراحت نشده باشید . )
آخخخخخخخخخخخخخخخخییییییی چقد دلم تنگ شد برا خسته نباشیداااااااااااااااا :(((( یا "برم برم ها" انشاالله.شمام همینطور من مدرسه م بودم انقد شیطون بودم و کلاس میپیچوندم همه تعجب میکردن درسم خوبه. خخخخخخخخ :))) بالاخره ما جزوه 2% جهانیم:))))))))))))) حالا انقد اینو میگم که دهن همه رو .......... :))))))))))
حس مرده بودن البته ما ازوقتی اون پدر بسیارجوون وسرزنده رو توی فامیل از دست دادیم همه جوونا آمادگی مرگ ودارن ترس از مرگ تاحدود زیادی ازبین رفته!.چندنفر هم رفتن قبر هم خریدن!
خدا بیامرزتش. مزنه قبر چنده حالا؟ اما به نظر من ترس از مرگ هیچ وقت ازبین نمیره.مگه از طریق اعتقادات مذهبی. چون یه میل تو همه یانسانهاست اونم جاودانگیه
شاید خیلی ها ادعا کنن که از مرگ نمیترسن ...
اما تا تجربش نکنن نمیتونن بگن ک مرگ برای من آسونه ...
خوشا به حاله کسایی ک با دست پر از این دنیا برن ...
اون وقته ک شاید از مرگ نترسن ...
هیچ وقت نمیشه گفت مرگ آسونه ... جان آدمیزاد
عزیزترین چیزیست ک آدمیزاد هیچ وقت دوست نداره از دستش
بده ... ولی چه کند ک باید این حققیت رو بپذیره ک یه روزی
باید دل بکنه از این جان بی ارزش ...
نمیتونم حسم و بگم ... چون واقعن در این باره چیزی جز اندوه
ندارم ... اندوه دست خالی بودن و گنه کار بودن ...
منم موافقم همون حرفی که به نیلوفر زدم به شمام میگم. انشاالله آقا میاد دست هممون رو میگیره یه چیزی پیدا میکنیم برا اون دنیا. غمتون نباشه. :)
آره خب به آدمیزاد باشه مریضی رو هم دوست نداره.بطورکلی گفتم.عزیزم قیمت خونه بگیری ایشالا این چه سوالیه!امابطور کلی قیمت 60میلیون اینا شنیدم تو قطعه نام آوران البته.بازم درست یادم نمیادا
یا امام هشتم !!!!!!!!!!!!!!!!!! جنازمون رو زمین میمونه!!!!!!!!!! .راستی ایشالا.بدعا
پاهام سرد شد . . .
نکنید این کارا رو . . .
خب بگید حستون رو دیگه!!!!!
جدی تصورش کنید
حسّم همین بود . . . وگرنه ما که ازین جور چیزا نمیترسیم . . .
من - همون طور که تو آخرین سروده م سرودم - همنشین مرگم . . .
این سروده تو وبلاگم هست و خطاب به امام علیه . . .
پ خوش به حالتون که باورتون رسیده ونمیترسید
تا حالا نصفه شب تنها قبرستون رفتید ؟ یه نمه بارونم بیاد ؟ با رعد و برق ؟
نه
اما چقد هیجان انگیز!!!!
دوس دارم امتحانش کنم
باشه بابا . . . قسم خوردن نداره . . . [معمولی]<br/>
سؤال من ربطی به درست ننوشتنتون نداشت . . . از سر کنجکاوی پرسیدم . . . همین . . . [معمولی]<br/>
یه کم بد موقع بود . . . [خنده]<br/>
من یقین دارم اون چیزایی که گاهی اوقات درست نمینویسید از دستتون در میره . . . ناراحت نشید حالا . . . [معمولی]
( این کامنتو میخواستم تو وبلاگ خودمون بذارم . هر کاری کردم ثبت نشد . امیدوارم ناراحت نشده باشید . )
نه نارحت نشدم بابا.
52 شدم
منم خیلی دوس دارم امتحانش کنم . . . !
احسنت . . . عجب رتبه ی تمیزی . . .
به خسته نباشید گفتناتون نمیاد . . . !
امیدوارم ارشدم همینجوریا رتبه بیارید . . . بلکه بهتر . . .
آخخخخخخخخخخخخخخخخییییییی
چقد دلم تنگ شد برا خسته نباشیداااااااااااااااا :((((
یا "برم برم ها"
انشاالله.شمام همینطور
من مدرسه م بودم انقد شیطون بودم و کلاس میپیچوندم همه تعجب میکردن درسم خوبه.
خخخخخخخخ :)))
بالاخره ما جزوه 2% جهانیم:)))))))))))))
حالا انقد اینو میگم که دهن همه رو .......... :))))))))))
حس مرده بودن

البته ما ازوقتی اون پدر بسیارجوون وسرزنده رو توی فامیل از دست دادیم همه جوونا آمادگی مرگ ودارن ترس از مرگ تاحدود زیادی ازبین رفته!.چندنفر هم رفتن قبر هم خریدن!
خدا بیامرزتش.
مزنه قبر چنده حالا؟
اما به نظر من ترس از مرگ هیچ وقت ازبین نمیره.مگه از طریق اعتقادات مذهبی.
چون یه میل تو همه یانسانهاست اونم جاودانگیه
شاید خیلی ها ادعا کنن که از مرگ نمیترسن ...
اما تا تجربش نکنن نمیتونن بگن ک مرگ برای من آسونه ...
خوشا به حاله کسایی ک با دست پر از این دنیا برن ...
اون وقته ک شاید از مرگ نترسن ...
هیچ وقت نمیشه گفت مرگ آسونه ... جان آدمیزاد
عزیزترین چیزیست ک آدمیزاد هیچ وقت دوست نداره از دستش
بده ... ولی چه کند ک باید این حققیت رو بپذیره ک یه روزی
باید دل بکنه از این جان بی ارزش ...
نمیتونم حسم و بگم ... چون واقعن در این باره چیزی جز اندوه
ندارم ... اندوه دست خالی بودن و گنه کار بودن ...
منم موافقم همون حرفی که به نیلوفر زدم به شمام میگم.
انشاالله آقا میاد دست هممون رو میگیره یه چیزی پیدا میکنیم برا اون دنیا.
غمتون نباشه. :)
آره خب به آدمیزاد باشه مریضی رو هم دوست نداره.بطورکلی گفتم.عزیزم قیمت خونه بگیری ایشالا این چه سوالیه!امابطور کلی قیمت 60میلیون اینا شنیدم تو قطعه نام آوران البته.بازم درست یادم نمیادا
یا امام هشتم !!!!!!!!!!!!!!!!!!
جنازمون رو زمین میمونه!!!!!!!!!!
.راستی ایشالا.بدعا
به نظر من مرگ اینقدر سیاه و دلگیر نیست البته اگه ما هم یه کوچولو سیاه و دلگیر نباشیم.
نوع مرگ از انسانی به انسان دیگه فرق میکنه بسته به نگاهشون به دنیا و نحوه ی زندگی کردنشون
نه 60 میلیون
نمیدونم چرا نترسدم اصن!!!
شاید مریض شدم!!هان؟؟
شایدم از بس خوبی!!!!!¡¡¡¡¡ ;-)
شرمنده فقط کدوم فاطمه ی نترسی؟!؟!؟!