واژه سردرگمی گویم تو را ای عشق من
عشق تو طوفان سخت زندگی
عشق تو گه چون عسل شیرین و خوب
عشق تو گاهی چنان سنگین و سرد
سوز دل دارم ولی.....از عشق تو
حال ناخوش دارم از دوری تو
دوست میدارم جفا کز دست عشقت میبرم
دوست میدارم صفا کز روی ماهت می برم
آیی اما....یک گذر...کوتاه و خوش.
روزها در دوری ات شب تا به صبح
خنجر دوری تو در قلب من
تا سحر این عاشق دل خسته ات با یاد تو
دم به دم اشعار حافظ خواند و هر
مصرع به مصرع عشق تو پرورده تر
این دلم کاشانه ات گسترده تر.
جان بخواهی با اشاره مال تو
دل ربایی دل فریبی کار تو
قلب من احساس من قربان تو
روزها رفت و کنون احساس من نسبت به تو
اوج میگیرد تا فضا تا آسمان هشتمین
دوست میدارم تو را ای روح و ای دنیای من
تا ابد یاد تو می ماند درون جان من
حرف نداری یه دونه باشیییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون گلم
من با این شعرم زندگی میکنم.
سلام به خانومه محمدی خوش خنده ترین خانومه کلاس
چه عجب خانومه محمدی شما آستین بالا زدین و پست وعوض
کردین من که دیگه ناامید شده بودم آخه هی میومدم سر میزدم
که نظر بدم میدیدم پست هنوز تکراریه به خاطره همین هم نظری نمیدادم تا این که شما امروز بلاخره پست و عوض کردین
بازم شرمنده که یکم دیر نظر دادم فکر نکنید ما خیلی بی معرفتیما
ما هر چی باشیم یه بویی از معرفت و بردیم البته اگه تعریف از
خود نباشه شعر قشنگی بود مخصوصن بیته آخرش
کلا من با شعر های عاشقانه بیشتر حال میکنم
خنده بر لب میزنم تا کس نداند درد من
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت....
سلام آقای دبیری.خوش اومدیدن.
حالا شما نظر برا بقیش میذاشتین بد نبود....
نظر لطفتونه.من رو این شعرم تعصب خاصی دارم.
شعرهای عاشقانه عارفانه مخصوصا شعرهای حافظ و امام خمینی(ره) تو این زمینه فوق العادن.
اگه از این سبک شعرا دوس دارین ÷س حتمااشعار این دو عزیز رو بخونید.
گاهـــی دلــم از هــر چـه آدم استــ مــیگیرد
گــــاهـــی دلم دو کلمــــه حرفـــ مهربــان میخواهـــد
نه به شکـــل دوستتـــ دارم
و یا نه بـه شکل بــی تو میمیـــرم
ساده...
شایـــد مثـــل اینکهـ دلتنـــگـــ نباش...فردا روز دیگریـــستـــ
عالی
عالی
" آسمان هشتمین " خیلی جالب بود .
فقط یه نکته ی ویرایشی :
به نظرم میاد " شوز دل " درست نباشه !
" سوز دل " !
در پناه " او " .
ممنون نظر لطفتونه
بله حق با شماست اشتباه چا÷ی بود.
اصلاح شد.
از باده هستی همه دیوانه و مستیم
هشیار نگردیم چو ما باده پرستیم
هشیار یکی باشد و او نیست به جز یار
باقی همه مدهوش و درین دام گرفتار
بازم سلام به خانم محمدی این دفه دیگه درست گفتم دیدید میتونم
بابا خیلی مارو دسته کم گرفتین خیلی ممنون از پیشنهادتون
درباره ی نظر ندادن هم دیدم یه کم دیر شده برای نظر دادن
پست های قبلی دیگه ندادم ولی سعی میکنم از این به بعد
بیشتر بیام و نظر بدم
واقعاً عالیه .
خداییش حرف نداره .
اصلاً . . .
بگذریم . . .
إإإإ نظر ناقص نداریم.
کامل سخن بگید.
اصلا چی؟!؟!؟!
خواستم بگم شاهکار ؛ گفتم ممکنه مغرور بشید !
ولی خیلی خوشم اومد .
تمیزه .
دستتون دردنکنه
خداروشکر ماهرچی باشیم مغرورنیستیم.یعنی غرور بیجا نداریم.
نظرلطفتونه!
رو بعضیا باید برچسب زد!
نوشت
تست شد...آدم نیست
به جا چه طور ؟؟!
مطمئنا.اصلاهرآدمی باید داشته باشه.
مخصوصا خانما.
این که هر آدمی باید داشته باشه ، برام پذیرفتنی نیست .
البته بستگی داره غرور چی تعریف بشه .
فکر کنم منظورتون از مخصوصاً خانوما ، اون تکبّری باشه که امام علی تو نهج البلاغه گفته . درسته ؟
حکمت 234 .
من " عزّت نفس " رو برای همه ترجیح میدم .
عفاف رو برای خانوما . البته تو عفاف ، فرقی بین زن و مرد نیست . جفتشون باید داشته باشن .
من همونشم ندارم آخه
چرا آخه